جدول جو
جدول جو

معنی وغ زدن - جستجوی لغت در جدول جو

وغ زدن(فُ نِ گَ دَ)
آواز کردن سگ. پارس کردن. عوعو کردن، در تداول، بی آتش و سرد بر سر اجاق یا سه پایه مانده بودن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : دیگ وغ زده، نسبت طنز و استهزاء به سخن گفتن کسی دادن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وا زدن
تصویر وا زدن
پس زدن، رد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ور زدن
تصویر ور زدن
پر گویی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ وُ کَ دَ)
مسکه برآوردن. (ناظم الاطباء). تکاندن مشک و ظرف دیگر را که در آن شیر یا ماست است گرفتن مسکه را. (از یادداشت مؤلف) : مخض. تمخض، دوغ زده شدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فُ دی دَ)
وق وق کردن. وغ وغ کردن. عوعو کردن، تعبیری به طنز و استهزا از داد و فریاد کردن
لغت نامه دهخدا
(مَ)
آواز برآمدن از گلو هنگام قی. (یادداشت بخط مؤلف) ، یک روز در میان آمدن قوم را: اغب القوم، روز میان آمد قوم را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یک روز در میان آمدن دیدارکننده قوم را. (از اقرب الموارد). و منه: ’فلان لایغبنا عطاؤه’، ای لایأتینا یوماً دون یوم بل یأتینا کل یوم، بوی گرفتن گوشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گندیده شدن گوشت: اغب اللحم، بدبوی شد. (از اقرب الموارد) ، شب گذاشتن نزدیک کسی. (منتهی الارب) (آنندراج). شب بروز آوردن نزد کسی: اغب فلان عندنا، بیتوته کرد. (از اقرب الموارد) ، روزمیان به آب آوردن شتران را، روزبمیان بجایی رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و منه الحدیث: ’اغبوا فی عیاده المریض و اربعوا، یعنی عد یوماً و دع یوماً، او دع یومین وعد الیوم الثالث. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یقال: ’اغبوا فی عیاده المریض واربعوا’. (اقرب الموارد) ، هر روز شیر ندادن شتر: اغب الابل، اذا لم تأت کل یوم بلبن. (از اقرب الموارد) ، یک روز و دو شب ستور راآب ندادن: اغب فلان ماشیته، ترک سقیها یوماً و لیلتین. (از اقرب الموارد) ، بد آمدن چیزی کسی را: اغب الشی ٔ فلانا، وقع به. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ یِ کَ فِ رِ دَ)
دروغ گفتن. محج. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(فُ خوَرْ / خُرْ دَ)
در تداول، کفک و حباب برآوردن چیزی ترش شده چون خمیر و ماست و مانند آن. (یادداشت مؤلف) ، پوش شدن و مانند نمد شدن مو. (فرهنگ فارسی معین) ، داشتن چین و شکنهای ریز و درهم. (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
پارسی است وغ زدن داد زدن، نوفیدن بانگیدن سگ دادوفریاد کردن عوعوکردن، عرعروسروصداکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وغ زده
تصویر وغ زده
چشم بی حالت وورقلمبیده و بیرون جسته ومات
فرهنگ لغت هوشیار
بهانه جویی کردن، غرغر کردن، توضیح این لغت اصلا در مورد بهانه گیری کودکان و سر و صدا کردن آنان بکار میرود اما آنرا بر سبیل توسع در مورد بهانه جویی زنان ومردان بزرگ سال و اظهار نارضایی از طرف آنها نیز استعمال میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ور زدن
تصویر ور زدن
((وِ. زَ دَ))
پرحرفی کردن، وراجی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وغ زده
تصویر وغ زده
((وَ زَ دِ))
چشم بی حالت و بیرون پریده، جای ساکت و خاموش، سرد، بدون گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
تجشّؤٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
Belch, Burp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
roter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
arrotar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
отрыгивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
rülpsen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
відригувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
bekać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
হাঁচি দেওয়া , ডکار নেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
ڈکار لینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
ruttare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
kutapika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
geğirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
트림하다 , 트림을 하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
打嗝
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
להוציא גז , לפלוט גז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
डकार लेना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
bersendawa
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
เรอ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
boeren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
eructar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آروغ زدن
تصویر آروغ زدن
げっぷをする
دیکشنری فارسی به ژاپنی